چرا کمپینها در ایران موفق نمیشوند؛
«کار گروهی بلد نیستم!» علیاصغر سعیدی استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران: موفقیت پویشها در گرو فعالیت انجمنی است

مروری بر دلایل و زمینههای شکلگیری کمپینهای اجتماعی به خصوص در یک دهه اخیر نشان میدهد، اثربخشی کارزارهای اجتماعی در ایران با چالشهای جدی روبروست.
از هشتگ "من نمیخرم" که یک کمپین اقتصادی و معیشتی بود تا کمپینهایی با اهداف اجتماعی و حمایتی چون "دفاع از حق تحصیل رایگان برای همه کودکان" ، همه حکایت از این این واقعیت دارد که نوع نگرش به مسائل اجتماعی نزد افکار عمومی و مردم با تغییراتی همراه بوده است.
نگرشی که گرچه خاستگاه و ریشه آن به وجود نارضایتی های مختلف اجتماعی برمیگردد و معمولا هم سروصدا میکند، اما به جز در مواردی که موفقیتآمیز بودهاند، عموما از یک روند برنامهریزی شده، مداوم و نتیجه گرا پیروی نمیکنند و اکثرا محکوم به شکست میشوند. در بسیاری موارد این کمپینها حتی دارای تحلیلها و انتخابهای درستی نیست، در جدیدترین مورد در شبکههای اجتماعی گروهی از کاربران کمپینی برای جمعآوری آب معدنی در خرمشهر ایجاد شد که منتقدان زیادی دارد. منتقدان میگویند تامین آب مصرفی در استانهای جنوبی وظیفه مسئولان است و اگر قرار است کمکی اصولی و هدفمند در این حوزه شود باید مردم را نسب به مدیریت مصرف و صرفهجویی دعوت کرد.
این کمپینها در زمانهای بحرانی نیز بیشتر خود را نشان میدهند. برای مثال در زلزله کرمانشاه بسیاری از چهرهها و سلبریتیها کمپینهایی برای کمک به مردم زلزله زده راه انداختند اما به واسطه فعالیتهای موازی و دور بودن از نگاه تخصصی به مدیریت بحران و نیازهای اصلی زلزله زدهها عملا تاثیر مناسبی نداشت.
مروری بر دلایل و زمینههای شکلگیری کمپینهای اجتماعی به خصوص در یک دهه اخیر نشان میدهد، اثربخشی کارزارهای اجتماعی در ایران با چالشهای جدی روبروست. دکتر علی اصغر سعیدی جامعه شناس و عضو هیات علمی برنامهریزی اجتماعی دانشگاه تهران در سالهای گذشته، پژوهشهایی در ارتباط با فرآیند مشارکت های مردمی در تشکیل انجمنهای مدنی انجام داده است که تا حدودی زیادی میتواند کمیت و کیفیت اثربخشی فعالیتهای جمعی در ایران را نشان دهد.
سعیدی در گفتوگو با خبرآنلاین، از چالشهای کمپین سازی و ایجاد کارزارهای اجتماعی در ایران میگوید. به باور او ایجاد یک کارزار اجتماعی موفق تا حدود زیادی به قدرت گفتمانسازی برگزارکنندگان کمپینها ، چگونگی جلب مشارکتهای مردمی و ترغیب مخاطبان به ارجح بودن خواست جمعی بر منافع فردی وابسته است. این جامعه شناس معتقد است دغدغههای اساسی مردم مانند بهداشت، آموزش، شغل، معیشت و مواردی از این دست همچنان به عنوان مساله اصلی روشنفکران ما مطرح نیست و آنها ناگفته بر این باورند که راه توسعه اجتماعی همچنان از توسعه سیاسی میگذرد.
نهادهای مدنی ، پشتوانه کمپینها
کمپینهایی که در ابتدای دهه هشتاد در ایران و به خصوص در حوزه حقوق زنان شکل گرفت، گرچه با محدودیت هایی برای ادامه فعالیت مواجه شد اما تا حدودی روند یک کمپینسازی موفق برای تحقق یک خواست جمعی را نشان داد. با این همه یکی از سوالات اساسی که در سالهای اخیر در مورد کمپینهای اجتماعی مطرح است، بررسی روند موفقیت این کمپینهاست. آیا همین که گروهی از مردم در حوزه عمومی و یا در فضای مجازی گرد هم جمع شوند و از یک خواست مشترک دفاع کنند کافی است، یا برای موفقیت یک کارزار اجتماعی ملزومات دیگری نیز لازم است؟ علی اصغر سعیدی جامعه شناس بر این باور است که در تعیین مختصات اثرگذاری کمپینها بر افکار عمومی در ایران گرچه باید نوع کمپین مشخص شود اما به طور کلی، چند ویژگی مشترک زمینههای موفقیت و یا عدم موفقیت کمپینها را مشخص میکند.
این جامعهشناس در پاسخ به این سوال میگوید: چند کمپینی که در سالهای اخیر در ایران در خصوص گرانی و عدم خرید برخی کالاها شکل گرفت به نظر من شرایط و زمینههای موفقیت را نداشتند. اولین شرط موفقیت یک کارزار یا کمپین اجتماعی وجود انجمنهای مدنی است. وسعت فعالیت این انجمن ها در حوزه عمومی باید آنقدر گسترده باشد که بتواند آن کمپین را جلو ببرد. به طور مثال اگر از کمپینهایی که در ابتدای دهه هشتاد در حوزه زنان شکل گرفت صحبت میکنید، باید بگویم که زمینههای شکلگیری اینگونه کمپینها در آن سالها فراهم بود. گرچه هنوز انجمنهای مدنی به آن صورت شکل نگرفته بودند اما حداقل از انجمن های مصرفی تعدادشان بیشتر بود و زنان به یک آگاهی به لحاظ اجتماعی و حقوقی رسیده بودند. مقارن با ایجاد همین کمپینها و در سال 83 تحقیقی روی نهادهای مدنی انجام دادم که فراوانی بیشتر تعداد انجمنهای زنان را نسبت به سایر انجمن های مدنی نشان میداد. درست است که شاید ماهیت جنسیتی نداشتند اما اغلب فعالین این انجمنها، زنان بودند . بنابراین وجود این زمینهها در ایجاد آن کارزارها موثر بود اما به هر حال مخالفتهایی باعث شد جلوی این کمپینها به نحوی گرفته شود.
چرا کمپینها دچار چالش اثرگذاری میشوند؟
سعیدی وجود جامعه مصرفی را دومین چالش اثربخشی کمپینها در ایران میداند. این جامعه شناس میگوید: دومین مساله در مورد کمپینهایی که در سالهای اخیر تشکیل شده و باعث عدم موفقیت آنها شده، وجود یک جامعه مصرفی است. این جامعه مصرفی در دنیای جدید، هویت اجتماعی انسانها و جهانبینی آنها را شکل میدهد. در حال حاضر در جامعهای هستیم که به غیر از مقولات هویت بخش مثل جنسیت، طبقه اجتماعی، سرمایه فرهنگی که به افراد هویت میدهد، مساله دیگری که باعث هویت بخشی به افراد میشود، نوع مصرف است. حالا این مصرف میتواند مصرف فرهنگی یا اقتصادی یا هرچیز دیگری باشد. ممکن است این موارد جز نیازهای اساسی نباشد اما فرد مصرف میکند تا به این وسیله هویت کسب کند. مثل خریدن خودرو که تبدیل به مقولهای شده که به افراد تشخص اجتماعی میدهد.
سعیدی بر این باور است که در یک جامعه مصرفی بدون وجود انجمنهای مدنی که پشتوانه ایجاد کارزارهای اجتماعی و قدرتگیری آنها هستند، نمیتوان به موفقیت این کارزارها امید بست. « ممکن است مقصود کمپینکنندگان عدم خرید یک کالای خاص باشد در این صورت باید حتما انجمنی در این خصوص شکل گرفته باشد تا منافع جمعی را به افراد یادآور شود یا به عبارت دیگر بلد باشیم به صورت گروهی فعالیت کنیم»
بحران گروههای مرجع در ساخت کمپینهای اجتماعی
مساله دیگری که این استاد دانشگاه، به آن اشاره میکند به بحران کمبود گروههای مرجع برای موفقیت کمپین های اجتماعی برمیگردد. سعیدی میگوید: ما در دورهای هستیم که تقریبا میتوان گفت با بحران گروههای مرجع مواجهایم. در چنین شرایطی یک نفر اعم از سلبریتیها یا روشنفکران مطرح به آسانی نمیتوانند یک جریان را رهبری یا هدایت کنند. چراکه گروههای مرجع متنوع شدهاند و این مساله دسترسی به یک مرجع مشترک را برای همه گروههای اجتماعی با بحران مواجه کرده است. ممکن است مثلا آقای خاتمی برای یک کنش انتخاباتی یک فرد مرجع باشد اما لزوما به این معنی نیست که ایشان برای سایر کنشهای اجتماعی اعم از اقتصادی، فرهنگی و مصرفی هم بتواند قابل ارجاع باشد.
جایگزین مناسب برای مردم انتخاب کنید
کنش انتخاب عقلانی مورد دیگری است که سعیدی به عنوان پیش شرط اثربخشی یک کمپین اجتماعی به وجود آن تاکید میکند. این جامعه شناس میگوید: به طور مثال در مورد موضوع «دلار» شما میتوانید با ایجاد کمپین طوری رفتار فرد را عوض کنید که او احساس کند، منفعت جمعی او از نخریدن ارز از منفعت فردی او ارجح تر است، یا منفعت جمعی اش به منفعت فردی اش منتهی میشود. به این میگویند کنش انتخاب عقلانی که فرد را متقاعد میکند، منفعت جمعی را بر منفع فردیاش ترجیح دهد.
سعیدی معتقد است تسلط روح جمعی بر کنشهای اجتماعی تا حدود زیادی در موفقیت کارزارهای اجتماعی نقش مستقیم دارد. او در این باره مثالی میزند: در دوره جنگ معمولا اینگونه است که مردم به این نتیجه میرسند که اگر از مهین شان دفاع کنند به نفعشان است. اما این اتفاق در مورد دلار نمی افتد که کسی فکر کند که اگر نخرد به نفعش خواهد بود بعد ببیند که مرتب بالا میرود. مگر اینکه دولت اقداماتی در این زمینه انجام دهد. یعنی میخواهم بگویم باید انتخابهای راهگشای دیگری برای ترغیب فرد به همراهی با کمپین وجود داشته باشد.
او ادامه میدهد: در بحث انتخاب عقلانی جامعهشناسی به نام "کلمن" نقطه نظر جالبی دارد. او میگوید: « امکان ندارد که فردی کنترل خودش را بر منابعش از دست دهد بدون آنکه چیز دیگری به دست بیاورد.» مثلا گروهی را داشتیم که از گرفتن یارانه انصراف دادند اما چون در این روند فرد چیزی را به دست نمیآورد و دولت هم هیچ بستهای را به عنوان جانشین معرفی نکرده بود این باعث شد که تعداد بیشتر برای گرفتن یارانه درخواست بدهند و ثبت نام کنند.
به باور این جامعه شناس کمپینهای اجتماعی نیز مانند کمپینهای اقتصادی و معیشتی در پیش شرطهای شکلگیری و اثربخشی مشترک هستند. سعیدی میگوید: وجود نهادهای مدنی، گروههای مرجع و انتخاب عقلانی قطعا در کمپینهای اجتماعی هم موثر است. در موفقیت کمپینهای اجتماعی هم باید خیر جمعی حاکم باشد. مثلا میبینیم که کمپین کمک به زلزلهزدهها موفق میشود و دلیلش هم این است که در مواردی مثل زلزله و حوادث طبیعی و حتی جنگ منفعت جمعی مطرح میشود. به خصوص در حوزه های جغرافیایی مثل ایران، وقتی احساس منفعت جمعی بر منفعت فردی قالب شود حرکت جمعی هم موثر میافتد.
کمکاری روشنفکران ایرانی در گفتمانسازی
سعیدی در خصوص اینکه چه باید کرد تا یک کمپین اجتماعی که مثلا از حق آموزش برای همه کودکان دفاع میکند ، به نتیجه مطلوب برسد میگوید: اولا باید یک کار مستمر و پایدار باشد. دومین مساله گفتمانسازی برای کمپین است. باید توجه کنیم مسالهای که برای آن کمپین تشکیل دادهایم به نوعی گفتمان جامعه با گفتمان روشنفکری است. مثل نبود یک آمبولانس در مواقع ضروری یا خطای پزشکی یا مسائل آموزشی که این روزها میشنویم در مدارس اتفاق می افتد، این موارد اگر در کشورهای غربی اتفاق بیافتد واکنش خیلی سریع و شدیدی از سوی گروههای روشنفکری نشان داده میشود به نحوی که گفتمان رسمی تحت نفوذ گفتمان روشنفکری قرار میگیرد.
او این نکته را که روشنفکران ایرانی در سالهای اخیر در خصوص بسط و ترویج گفتمان های اجتماعی کمکاری کردهاند تایید میکند و میگوید: علت این مساله این است که مسائل اجتماعی از جمله بهداشت، آموزش، تامین اجتماعی، شغل و مسکن و غیره که نیازهای مردم هستند در جامعه ما هنوز به عنوان مساله اصلی روشنفکران برای توسعه جامعه در نظر گرفته نشده است. روشنفکران ما ناگفته چنین میاندیشند که گویی راه توسعه جامعه از توسعه سیاسی میگذرد. در حالیکه یک اتفاقی مثل مهاجرت در کشورهای توسعه یافته، تبدیل به مساله اجتماعی میشود. «برگزیت» در انگلستان سرنوشت یک جامعه را تغییر داده است اما شما نگاه کنید که در کشور ما که شاید بیشتر از غربیها مهاجر میگیرد هیچ حساسیتی روی مسائل مهاجران در سطح روشنفکری وجود ندارد.
کمپینها در صورت تداوم موفق هستند
سعیدی سمت و سوی کمپینهای اجتماعی را در سالهای اخیر در صورتی مثبت ارزیابی میکند که به ایجاد و تشکیل نهادهای مدنی و تداوم حرکتهای جمعی منجر شود. او به کمپینی که چندی پیش توسط یکی از فوتبالیستهای مطرح ایرانی در اعتراض به گرانی کالاها تشکیل شد، اشاره میکند و میگوید: « من فکر میکنم شاید این کمپینها بتوانند پایهها و زمینههای شکلگیری نهادهای مدنی باشند. چون به هر صورت در این کمپین ها افراد یکدیگر را میبینند و این مساله ممکن است باعث شود که ارتباطاتی شکل بگیرد. به هر صورت وجود این کمپینها مفید است اما اینکه اثربخش هستند یا نه بستگی به وجود پیش شرطهایی دارد که برشمردم. مثلا اگر آقای علی کریمی به عنوان یک فوتبالیست که به یک باره اقدام به راهاندازی یک کمپین کرده، بتواند به فکر تشکیل یک نهاد مدنی باشد، این حرکت امکان اثربخشی بیشتری خواهد داشت و این کمپین هم از این نظر موفق میشود که به هر حال به یک نظم انجمنی رسیده است.